آموزش کتاب درسنامه فهم زبان قرآن جلد۱ (جلسه دوازدهم)

سوره اخلاص یا توحید
به راستی چرا به این سوره توحید میگویند؟ چون سورهای است که معارف ناب توحیدی در این سوره مطرح شده است. در این سوره یگانگی حضرت حق موضوع اصلی بلکه همه موضوع سوره است. ضمناً در این سوره هر که به مفاد و محتوای این سوره معتقد باشد، و اقرار به آن کند، مؤمنِ مخلص است و خلاصی از آتش برای او حتمی است. لذا به این سوره اخلاص گفته شده است. این سوره، سوره عجیبی است. روزی پیامبر گرامی اسلام «صَلَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ» به اصحاب خود فرمودند: دوست دارید قبل از خواب یک سوم قرآن را تلاوت کنید؟ یکی از اصحاب از جای بلند شد و گفت: یا رسول الله مگر میشود کسی قبل از خواب یک سوم قرآن مثلاً ده جزء را بخواند؟! پیامبر خدا «صَلَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ» فرمود: «إِقْرَئُوا: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» یعنی سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را بخوانید. تلاوت این سوره به تنهایی معادل یک سوم قرآن است. لذا در بعضی از متون وارد شده است، قبل از خواب یک دوره کامل قرآن را تلاوت کنید و بعد بخوابید. که گفتند: چه طور؟ فرمودند: سه مرتبه سوره اخلاص یا توحید را بخوانید. حقیقتاً توجه به مضامین و گزارههای این سوره میتواند روح توحید را در انسان احیاء کند. میدانید اکثر ریشه مشکلات ما در زندگی فردی، اخلاقیاتمان، رفتارهای ناپسندمان مثلاً بحث بد حجابی، بخل و حسادت در توحید است و اینکه توحید ما درست نیست. ریشهاش در این است که توجه ما به حضرت حق و اعتقادمان به یگانگی خدا خیلی سامانی ندارد. جالب است این سوره مبارکه صد دوازدهمین سورهای است که در مصحف موجود است. ولی بیست و دومین سورهای است که بر قلب نازنین پیامبر اسلام «صَلَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ» نازل شده است.
به راستی چرا اینقدر بر این سوره تأکید شده است؟ چرا خواند آن معادل خواندن یک سوم قرآن محاسبه شده است؟ چون صفاتی از حضرت حق و معارف نابی در این سوره مطرح است که این معارف فوقالعاد گرانقدر است. لذا فرمود از امت من در آخرالزمان انسانهای بسیار فرهیخته و بزرگی پیدا میشوند که حقائق سوره توحید را خواهند فهمید. مثل آیات آغازین سوره مبارکه حدید. «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ» (آیه ۳) که این معارف معارف فوقالعاده ناب و بی بدیل است. جالب این است که بعد از استماع سوره مبارکه توحید خوب است انسان بگوید: «کَذَلِکَ اللهُ رَبِّی» این چنین است پروردگار من. یا «کَذَلِکَ اللهُ رَبُّنَا» پرودگار ما اینچنین است.
واقعاً احدیت، صمدیت، عدم ولادت و نداشتن کفو چهار ویژگی است که خداوند در این سوره بیان نموده و پروردگار ما این چنین است. خوب است به سراغ ترجمه این سوره برویم.
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» به نام خداوند بخشاینده مهربان. «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»ای رسول ما بگو: آن حقیقت این است که او یگانه و یکتاست. «اللَّهُ الصَّمَدُ» او صمد است. یعنی بینیاز است و همه نیازمندان عالم او را قصد میکنند و نیازهایشان را از او میخواهند. «لَمْ يَلِدْ» او نه زاده است و والد نیست، «وَلَمْ يُولَدْ» و زاده نشده است. یعنی مولود هم نیست. نه والد است و نه مولود. «وَلَمْ يَكُن لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» و هیچ کسی همانند و همتای او نیست.
شرح واژگان:
۱- واژه «أَحَدٌ»
احد یعنی تک. یعنی یکتا و یگانه. از وحدت میآید. یعنی یکی بودن. این واژه در موردی به کار برده میشود که چیزی دومی ندارد. یکتا و یگانه است. بر خلاف واحد که بعد از آن میشود اثنان یعنی دو، سه و همین طور افزوده میشود. واژه احد در جمله مثبت به معنای تک و یگانه به کار میرود، اما در جمله منفی به معنای هیچ کس است. به آخر سوره توحید نگاه کنید، و هیچ کس مانند خدا همتای او نیست. احد در اینجا به معنای هیچ کس است. چون «لَمْ يَكُن» منفی است. هیچ کس همتای او نیست. «أَحَدٌ» پس احد در جمله مثبت به معنای یک یگانه یکتا و در جمله منفی به معنای هیچ کس است. پس واژه احد به چیزی گفته میشود که دومی ندارد و زیادی در مورد او تصور نمیشود.
۲- واژه «الصَّمَدُ»
«الصَّمَدُ» از واژه «صَمْدْ» به معنای قصد کردن همراه اعتماد است. آیا دیدهاید انسان کسی را قصد میکند و او نیز اعتماد دارد. میگویند او دارد صمد میکند. صمد به کسی گفته میشود که هیچ نقص و کمبودی در وجود او راه ندارد و مردم او را قصد میکنند و به او اعتماد میکنند و نیازهایشان را از او میخواهند. در حقیقت صمد دو معنا دارد. یک معنای آن قصد است و معنای دیگر صلابت. قصد یعنی اینکه مردم همه او را میطلبند و دنبال او هستند. صلابت هم به معنای استواری و استحکام است. صمود به چیزی میگویند که خیلی استوار است. «لا جَوْفَ لَهَا» جوف ندارد. تو خالی نیست و پر است. ارتشهای خیلی استوار و مقاوم را ارتشی صامد میگویند. یعنی خیلی استوار و محکم و بدون تزلزل است.
«اللَّهُ الصَّمَدُ» یعنی کسی که او همه نیازها به سمتش میآید و او خود بی نیاز مطلق است. و مطلقاً هیچ حاجت و نیازی در درون خود و در بیرون نسبت به هیچ کس ندارد.
۳- «لَمْ يَلِدْ»
لم یلد یعنی نزایید. از ولادت میآید و ولادت یعنی زاییدن. ولادت به معنای خروج چیزی از چیز دیگر و پیدایش از درون اوست، خواه مادی باشد یا معنوی، فرقی نمیکند. پس وقتی که گفته میشود «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» یعنی خدا والد نشده و چیزی از درونش بیرون نیامده است و «وَلَمْ يُولَدْ» و خدا از درون چیزی هم خارج نشده. یعنی عملیات ولادت چه والد بودن و چه مولود بودن در مورد خدا منتفی است. چرا که خدا صمد است.
همان طور که اول سوره اشاره کردیم خداوند فرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بگو که او الله، خدایِ احد و یگانه است. سؤال اینکه «هُوَ» به معنای چیست؟ هو در زبان عربی ضمیر منفصل است و به معنای «او» میباشد و اشاره به مفرد مذکر غائب میکند ولی آیه در اینجا به همین معناست که عدهای گفتند: بله. اشاره به پرسشی دارد که مشرکان یهودی نزد پیامبر «صَلَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ» آمدند و گفتند: این خدای خود را به ما معرفی کن. گفته شده که پیامبر خدا «صَلَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ» سه روز سکوت کردند. بعد از سه روز سوره مبارکه توحید نازل شد و خواندند. بنابر این هو اشاره به آن وجودی دارد که آنها مورد سؤال قرار دادند.
«قُلْ هُوَ» آن وجودی که از آن سؤال نمودید «الله» است. اللهای که «احد» است. برخی گفتهاند که هو در اینجا ضمیر شأن است. اگر هو ضمیر شأن باشد، اشاره به حقیقت و واقعیت میکند. ای پیامبر ما «قُلْ» بگو «هُوَ» حقیقت این است که «اللَّهُ أَحَدٌ» خدا یگانه است. خدا یکتاست. پس هو اشاره به چیزی ندارد و اشاره به حقیقت و واقعیت دارد. اصطلاحاً به این ضمیر، ضمیر شأن گفته میشود. اگر مؤنث باشد «هِیَ» باشد، ضمیر قصه میشود.
فهمیدیم که سوره مبارکه توحید چقدر جایگاه و شأن دارد و یک سوم قرآن کریم است و سه بار خواندنش ختم قرآن کریم است. میگویند موقع از دنیا رفتن یکی از اصحاب چند هزار ملک برای تشییع جنازهاش آمدند. خود پیامبر گرامی اسلام «صَلَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ» نیز بودند. حتی جبرائیل امین هم بودند. پرسیدند چرا چنین تجلیلی از این آدم شد؟ پاسخ دادند، زیرا او سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را زیاد میخواند. موقع ایستادن، نشستن، آمدن، رفتن، بیدار شدن و خوابیدن آن قدر این سوره توصیه شده که حساب ندارد. یازده بار خواندن سوره در صبحها و آغاز روز فوقالعاده تأکید شده است. انسان را از گناه باز میدارد. روح تولید را در انسان احیاء میکند. رفتارهای زشت را از انسان دور میکند. حقیقتاً توجه به مضامین توحیدی و تثبیت اصل توحید در وجود موجب میشود که خیلی از رزائل در وجود انسان منتفی شود. خیلی از عقائد نا پاک از انسان دور شود.
خدا همه ما را با حقائق ناب سورههای قرآن و معارف بلند آن واقف بگرداند و ما را عامل به این حقائق ناب قرار دهد. «إِنْشَاءَالله»
«وَالسَّلَامُ عَلَیْکُمُ وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَکَاتُهُ»
نمایش برخط برنامه: